تصوف در نگاه روایات
قسمت اول
در منابع مختلف ، روایاتی از ائمه (علیهم السلام) در مذمت تصوف گردآوری شده است که در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1) مستدرک الوسائل / ج2 / ص92
2) اصول کافی / ج5 / ص65
3) تحف العقول / ص348
4) بحارالانوار / ج10 / ص351
5) بحارالانوار / ج49 / ص275
6) سفینه البحار / ج5 / ص200
پیشوایان راستین اسلام که حافظان دین اند، بیش از همه با افکار انحرافی و بدعت دینی مبارزه می کردند و پیروان خویش را از پیروی صوفیان و هر گروه باطل دیگر بر حذر داشتند و در اینباره احادیث فراوانی از معصومین (علیهم السلام) وارد شده است؛ تا آنجا که مرحوم شیخ حر عاملی (متوفای 1104 هـ ق) صاحب کتاب وسائل الشیعه در کتابی به نام الاثنی عشریه ، روایاتی در انکار و نکوهش آنان نقل کرده است. وی می نویسد :
« جمیع الشیعة انکروهم (أی الصوفیة) و نقلوا عن ائمتهم احادیث کثیرة فی مذمتهم و صنف علماء الشیعة کتبا کثیرة فی ردّهم و کفرهم منها کتاب الشیخ المفید فی الرّد علی اصحاب الحلاج و ذکر فیه أن الصوفیة فی الاصل فرقتان حلولیة و اتحادیة »
(الاثنی عشریه ص53)
« تمام شیعیان، فرقه های صوفیه را انکار نموده اند و از امامان خویش احادیث بسیاری در نکوهش آنان نقل کرده اند و علمای شیعه کتابهای بسیاری را در ردّ این فرقه و اثبات کفر آنان تألیف نموده اند که از آن جمله کتاب شیخ مفید در ردّ اصحاب حلاج است که در آن آمده است : صوفیه در اصل دو فرقه : حلولیه و اتحادیه می باشند.»
در اینجا چندین حدیث از کتب معتبر که مورد اعتماد تمام علمای شیعه است، نقل می کنیم:
1) پیامبر اکرم (ص) از پدید آمدن این گروه خبر داده و فرموده اند : « لاتقوم الساعة علی امتی حتی یقوم قوم من امتی اسمهم الصوفیه لیسوا منی و انهم یحلقون للذکر و یرفعون أصواتهم یظنون انهم علی طریقتی بل هم اضل من الکفار و هم اهل النار لهم شهیق الحمار »
« روز قیامت بر امتم بر پا نشود تا آنکه قومی از امّت من به نام (صوفیه) برخیزند. آنها از من نیستند و بهره ای از دین ندارند و آنها برای ذکر دور هم حلقه می زنند و صداهای خود را بلند می کنند به گمان اینکه بر طریقت و راه من هستند؛ در حالی که آنان از کافران نیز گمراه تر و اهل آتش اند و صدایی دارند مانند عرعر الاغ ».
(سفینة البحار محدث قمی/ ج2 / ص58 چاپ انتشارات فراهانی تهران و در چاپ جدید اسوه قم ج 5 ص 20) و (شرح نهج البلاغه علامه خویی ج14 ص3 در چاپ جدید و ج6 ص268 در چاپ قدیم) و (حقایق فیض کاشانی ص136 چاپ بیروت) و ( کشکول علامه بحرانی ج3 ص231) و ( البدعة و التحرف شیخ جواد خراسانی ص134) و (اثنی عشریه شیخ حر عاملی ص34) و (مصابیح الدجی ص246) و (هذا کتاب مغنی فی رد الصوفی ص31)
از این روایت معلوم می شود که صوفیگری در زمان پیامبر (ص) نبوده و حضرت به عنوان اخبار از غیبت ذکر کرده اند که بعد ها چنین فرقه ای در میان امت پیامبر (ص) پیدا خواهند شد و این معجزه ، دلیل صحت آن حدیث می باشد. همچنین در این روایت تصریح شده است که آنان بر طریقت پیامبر (ص) نیستند و از کفار نیز گمراه ترند.
2) پیامبر اکرم (ص) در روایتی از لعن ملائکه بر این گروه خبر داده است ؛ آنجا که در اثنای سفارش های خود به ابوذر فرمود : « یا اباذر یکون فی آخر الزمان قوم یلبسون الصوف فی صیفهم و شتائهم یرون أن لهم الفضل بذلک علی غیرهم اولئک یلعنهم ملائکة السماء و الارض »
« ای اباذر! در آخر الزمان قومی پیدا می شوند که در تابستان و زمستان لباس پشمینه می پوشند و این عمل را برای خود فضیلت و نشانه زهد و پارسایی میدانند آنان را فرشتگان آسمان و زمین لعن می کنند.»
(خیراتیه ج1 ص38) و (عبقری حسان ج2 ص54) و (مستدرک سفینه ج6 ص398) و (دایرة المعارف علامه شیخ محمد حسین اعلمی ج4 ص115 و ج 20 ص243 چاپ تهران) و (وسایل الشیعه ج11 ص508 چاپ بیروت) و (المحاسن للبرقی ص208) و (الاصول ص27) و (بحارالانوار ج74 ص91 و ج77 ص93 چاپ اسلامیه) و (سفینة البحار ج2 ص57 انتشارات فراهانی تهرانی و ج 5 ص96 چاپ اسوه قم) و (طرائق الحقائق ج1 ص209) و (میزان الحکمة ج5 ص462) و (عین الحیوة ص576) و (تنبیه الغافلین ص13) و (مجموعه ورّام ص66 چاپ بیروت) و (مکارم الاخلاق طبرسی ص471) و (امالی شیخ طوسی ج2 ص152) و (اعلام الدین دیلمی ص204 چاپ موسسه آل البیت) و (انوار النعمانیة ج2 ص295)
روشن است قومی که به پشمینه پوشی و خرقه صوف معروف می باشند و خود را بهتر از دیگران می دانند همین صوفیان و درویشان اند. علاوه بر اینکه لباس آنها شهرت است و حرام می باشد، اخبار بسیاری نیز به خصوص در مذمت آنها رسیده است.
3) به سند صحیح از « احمد بن محمد بزنطی » روایت کرده اند که مردی به امام صادق(ع) عرض کرد : در این زمان قومی پیدا شده اند که به آنها صوفی می گویند. درباره آنها چه می فرمایید؟ امام (ع) در پاسخ فرمود : « انهم اعداءُنا فمن مال الیهم فهو منهم و یحشر معهم سیکون اقوام یدّعون حبّنا و یمیلون الیهم و یتشبهون بهم و یلقبون انفسهم بلقبهم و یأوّلون اقوالهم ألا فمن مال الیهم فلیس منّا و إنّا منهم برآء و من انکرهم و ردّ علیهم کان کمن جاهد الکفار بین یدی رسول الله (ص) »
« آنها ( صوفیان ) دشمنان ما هستند ، پس هرکس به آنها میل پیدا کند از آنان است و با آنها محشور خواهد شد به زودی کسانی پیدا می شوند که ادعای محبت ما را می کنند و به ایشان نیز تمایل نشان می دهند ، خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود می گذارند و گفتارشان را تأویل می کنند . بدان که هرکس به ایشان تمایل نشان دهد ؛ از ما نیست و ما از او بیزاریم و هرکس آنها را رد کند مانند کسی است که در حضور پیامبر (ص) با کفار جهاد کرده است.»
(اثنی عشریه/ص33) و (سفینة البحار چاپ فراهانی ج2 ص57 و در چاپ اسوه قم ج5 ص 197) و (انوار نعمانیه سید نعمت الله جزایری ج2 ص293 چاپ تهران) و ( منهاج البراعه علامه خوئی ج6 ص304) . ( طرائق الحقائق ج1 ص208 چاپ کتابخانه بارانی) و (خیراتیه ج1 ص 36) و (البدعة و التحرف ص113) و (مصابیح الدجی ص244) و (حدیقة الشیعة ص562) و (کشکول علامه بحرانی ج3 ص229) و (فضایح الصوفیه ص35) و (بین التصوف و التشیع ص584 چاپ بیروت) و (صفوة الاخیار ص238 چاپ مشهد) و الفصول التامه رازی.
از این روایت چند نکته استفاده می شود :
اولا : تا زمان امام صادق (ع) در میان مسلمانان صوفی نبوده و از آن به بعد پیدا شده است . پس اگر کسی اصحاب پیامبر (ص) یا امیر مؤمنان (ع) را صوفی بنامد دلیل بر بی اطلاعی اوست.
ثانیا : این خبر کرامتی از امام صادق (ع) است که از ساده لوحان زمان خبر می دهد ؛ آنجا که می فرماید : « ادعای محبت ما می کنند و حال آنکه به دشمنان ما مایل هستند » که مراد صوفی های به ظاهر شیعه است که دعوی محبت اهل بیت پیامبر (ص) را می نمایند.
ثالثا : لقب صوفی بر خود می گذارند و طرز رفتار و ظواهر حال خود را به آنها تشبیه می نمایند.
ادامه در قسمت دوم ....
کلمات کلیدی: